مغز شما روی چه ارتعاشی تنظیم شده است؟ چگونه میتوانید تغییرش دهید؟ + 1 راهکار موثر

آنچه در این نوشته میخوانید:
یک اصل مهم
به خاطر بسپارید: تمام رفتارهای انسان برخواسته از فعالیتهای ارتعاشی مغز اوست.
آیا تا حالا به این نکته توجه کردید که ما چقدر شبیه دوستان و آشنایانمان رفتار میکنیم؟
حتما میدانید درآمد هر فرد با میانگین درآمد پنج دوست نزدیک او برابر است؟!

تمام رفتارهای انسان برخواسته از فعالیتهای مغزی اوست. خوب است بدانید که مغز ما بسیار شبیه به یک رادیوی معمولی عمل میکند. دقیقا مانند رادیو گیرنده امواج رادیویی است و میتواند روی طول موجهای مختلف تنظیم شود.
البته یک تفاوت اساسی مغز با رادیو در این است که مغز توانایی ارسال فرکانس نیز دارد.
رادیو= فقط گیرنده امواج
مغز= فرستنده و گیرنده امواج
تفاوت قابلیت ارتعاشی نتیجه میدهد تفاوت در عملکرد
این تفاوت در قابلیت منجر به تفاوت در نحوهی عملکرد و نتایج نیز میشود:
رادیو برای هر فرکانسی تنظیم شود، فقط همان امواج را دریافت و تبدیل به صدا میکند.
اما مغز برای هر فرکانسی تنظیم شود، امواجی متناسب با آن فرکانس ارسال میکند و افراد، افکار، اشیاء و هر چیزی که با آن فرکانس همخوانی داشته باشد به آن امواج واکنش نشان داده به سمت منبع فرکانس یعنی مغز ما جذب میشود.
نتیجه چنین عملکردی، مشخص است؛ ما با افراد و اندیشهها و چیزهایی ارتباط داریم که نتیجه فرکانس و عملکرد مستقیم مغزمان هستند.
وقتی شما ارتعاشتان روی یک ماشین خاص باشد، آن ماشین را بیشتر در خیابانهای شهر میبینیم.
وقتی ارتعاش مغز ما روی طول موج «نفرتِ در صف ایستادن» قرار گرفته هرجا برویم یک صف طویل جلوی ما هست. فرقی نمیکند کجا باشد. بانک، نانوایی، قصابی، رستوران و حتی عذرخواهم، دستشویی!
و بالاخره وقتی مغز ما روی طول موجی ثروتآفرین تنظیم شود، ناخودآگاه ایدهها، افراد و فرصتهایی در اطراف ما قرار میگیرند که باعث تولید ثروت میشوند.
درک بهتر عبارات کلیدی با کمک مفهوم ارتعاش
پس اینجا میتوان به درک بهتری از ضرب المثل معروف «کبوتر با کبوتر، باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز» و عبارتهایی مانند «پول، پول میآورد» رسید و حتی میتوان آنها را تصحیح کرد.
یعنی میتوانیم بگوییم:
مغز کبوتر، کبوتر را جذب میکند و مغز باز، باز را جذب میکند.
و مغز ثروتآفرین، ثروت را جذب میکند.
به دیگر سخن، عبارت «پول، پول میآورد» به طور کلی میتواند صحیح نباشد. چرا که به دفعات افرادی را دیدهایم که به عنوان مثال ارثیهای در حد و اندازه چند میلیارد را در عرض چند سال و حتی بعضا چند ماه از بین بردهاند و بعد یک زندگی درحد متوسط را به زور برای خود دست و پا کردهاند.
و یا تحقیقات زیادی نشان دادهاند افرادی که در قرعه کشیهای مختلف برندهی مقادیر زیادی پول میشوند، زندگیشان در دراز مدت تفاوت زیادی نمیکند.
ارتعاش ذهن شما روی چه چیزهایی تنظیم شده است؟
مغز ما مانند یک رادیو با توجه به تنظیماتی که روی آن انجام شده میتواند افراد و اندیشهها و حتی اشیائی که مناسب همان است را جذب کند پس ما میتوانیم از روی افرادی که اطرافمان را گرفتهاند و اندیشههای غالب خودمان درک کنیم فرکانس ما روی چه طول موجی تنظیم شده است:
طول موج خلاقیت یا تقلید چشمبسته
طول موج ورزش و سلامتی یا رخوت و بیماری
طول موج فقر یا ثروت
چطور میتوانم این ارتعاش و فرکانس را به نقطه دلخواهم تغییر دهم؟
حال سوال بسیار مهم این است: چطور میتوانم این ارتعاش و فرکانس را به نقطه دلخواهم تغییر دهم؟
این سوال یک پاسخ بسیار اجمالی و کوتاه، و یک پاسخ بسیار مفصل و طولانی دارد.
پاسخ بسیار طولانی:
دلیل اینکه گفتیم پاسخ بسیار طولانی دارد این است که برای این تغییر چندین کتاب تاکنون نوشته شده است. بیشتر کتابهای مدیریت ذهنی که در بازار وجود دارند این سوال را سعی کردهاند پاسخ دهند. چون در اصل برای پاسخ به این سوال باید نحوهی عملکرد ذهن را دانست. لذا باید در این باب مطالعات زیادی داشت تا به پاسخ دقیقی رسید. البته ما در صالحانه در پی آن هستیم که دورهای آموزشی برای این کار ارائه کنیم که به صورت کاملا عملی پاسخگوی این پرسش بزرگ باشد.
پاسخ بسیار کوتاه:
اما پاسخ بسیار کوتاه این پرسش این است: «ارتعاشت رو عوض کن!» دقت کنید که این پاسخ یک شوخی نیست. بسیاری از افراد موفق در اطرافمان این کار را به صورت ناخودآگاه انجام میدهند. کافیست به یک سری به بازار بزنید و بازاریان قدیمی موفق، یا افراد بیسواد ثروتمند را ببینید. آنها بدون خواندن این کتابها به این موفقیتها رسیدهاند.
حقیقت این است که همه ما به این ارتعاش یک علم ناخودآگاه داریم و تا حدی میتوانیم آن را کنترل کنیم. ما ناخودآگاه این را میدانیم و حتی میتوانیم به ارتعاش دیگران نیز واکنش نشان دهیم. به عنوان مثال وقتی وارد یک فضای ناسالم میشوید خود به خود درک میکنید که این مکان یک مشکلی دارد. پس ما میتوانیم از این ادراک ناخودآگاه استفاده کنیم و ارتعاش خود را تا حدی به روی چیزی قرار دهیم که میخواهیم.
یک سوال مهم: چرا زحمت بکشم؟
حال سوال این است:
اگر به صورت ناخودآگاه میتوان این تغییرات را ایجاد کرد، چرا باید به صورت مفصل و کاربردی این کار را بیاموزیم؟
استفادهی ناخودآگاه بعضی افراد از کنترل ارتعاش ذهنی، درست شبیه ادراک کسانی است که از فرمول قانون گرانش نیوتن خبری ندارند. اما همه آنها میدانند که اگر یک سیب را بالا بیاندازند، پایین میآید. آنها گاهی از این قاعده در زندگی خود استفاده هم میکنند مثلا مواظب هستند که لیوان شیشهای را در هوا رها نکنند یا چاه درست میکنند و برای آب کشیدن، سطلی را در آن میاندازند. چون میدانند که با رها کردن این اشیاء آنها سقوط خواهند کرد. اما کسانی که این فرمول را میدانند، میتوانند به صورت آگاهانه در هر جایی که بخواهند از آن استفاده کنند. آنها میتوانند با توجه به این فرمول دست به طراحی بزنند و آنچه میخواهند را بسیار با شکوه بسازند.
معرفی یک راهکار موثر؛ اولین گام را محکم بردارید!
شاید بگویید: «باشه آقای بندار! سعی میکنم به طور ناخودآگاه ارتعاشم را تغییر دهم و بعدا تمام این کتابها را خواهم خواند، اما الان چکار کنم؟»
البته در جواب خواهم گفت اولین گام در این کار تغییر نگرش است. سعی کنید نگرشتان را به زندگی عوض کنید. شکرگزاری در تغییر این نگرش خیلی تاثیرگزار است. خداوند متعال در سورهی الرحمن ۳۱ مرتبه پس از شمردن نعمتها و زیباییهای جهان میفرماید:
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ / پس کدامیک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید؟
به این سوره از قرآن نگاهی بیاندازید و سعی کنید نگرش الهی را دربارهی نعمتها و مهربانی درک کنید و روزانه شکرگزاری کنید. این کار باعث میشود اولین گام در تغییر نگرش و تغییر ارتعاش را با قدرت بردارید.
این دانشی اساسی و کلیدی خواهد بود که زندگی ما را متحول میکند.
مهم نیست چه کسی هستید و شعل شما چیست. یک خانم خانهدار، یک مرد نانآور خانواده، یک کاسب بازاری، یک مهندس، یک رییس شرکت، کارمند شرکت، یک خانوادهی کشاورز، یک متخصص در پزشکی یا …
مهم نیست کجا هستید. شهر، روستا، شرق ایران، غرب ایران، مولداوی، کرهی شمالی، آمریکا یا…
هر که هستید و هر کجا هستید این علم میتواند زندگی شما را متحول کند.
برای آگاهی از آخرین مقالههای کاربردی ما در کانال ایتای ما عضو شوید.
در دسته موفقیت صالحانه مطالب آموزشی خوبی مانند این مقاله را خواهید یافت.

درباره محمدنبی بندار
کارشناسی آمار خواندم، اما بعد بنا به علاقهای که به مباحث اسلامی داشتم به حوزه علمیه رفتم. الان طلبه هستم و معلم دبیرستان دوره اول. چند سالی هست که تخصصی کار تربیتی نوجوان انجام میدهم.
نوشتههای بیشتر از محمدنبی بندار
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.